باده شدم مست شدم

بی سر و بی دست شدم

گفت که از خاک برآ

نیست شدم..هست شدم

رفت ز من قرار و هوش

رقص کنان ،باده بدوش

گفت رها شو همچو باد

وز لب یارباده بنوش

رهاتر از باد شدم

بر غم و رنج شاد شدم

جلوه نمود روی او

فارغ ز هر یاد شدم

من از رضا گسیخته

و بر ره او رضا شدم

گفت که بر خاکم نشین

بر خاک او دعا شدم

نور شدم.. نور شدم

یکسره من شور شدم

چون میرسیدم بر درش

از نام خود دور شدم

چون که ز خود دور شوی

نگاه شوی.. کور شوی

رسد تو را بی انتها

گر چه یکی مور شوی

شوق برآرم از دلم

بر موج او چو ساحلم

بزن مرا..بزن مرا

 به تیر عشق آن نگاه

که از حواس بریده ام

من از چشانم غافلم

بلیط هواپیما شیراز به رشت